به عنوان مثال، من میخواهم تمام مهلتهایی را که ساختار را به تقویم من میدهند به اشتراک بگذارم.
- من هر هفته یک پادکست و ویدیو منتشر می کنم و گاهی اوقات یک پست وبلاگ و خبرنامه هفتگی به روز می کنم.
- من هفته ای دو بار با یکی از اعضای تیم جلساتی دارم که باید با بررسی وظایف و پروژه ها برای آنها آماده شوم.
- من یک بولتن دوشنبه برای اعضایمان می نویسم.
- من تقریباً هر هفته جلسات زنده را با شاگردانم و گروه مربیگری شتاب دهنده میزبانی می کنم.
این غیرقابل انکار است که ضرب الاجل انگیزه قوی ایجاد می کند. دانشآموزان و مشتریانم به من میگویند که وقتی ضربالاجل تعیین شده باشد، احساس هیجان بیشتری میکنند. بدون اینکه نمایشگاهی در آینده برپا شود یا سفارشی برای به پایان رساندن داشته باشد، آنها دست و پا می زنند. آنها انگیزه ندارند به همین دلیل بسیار مهم است که همیشه چیزی برای انتظار در تقویم خود داشته باشید.
من همین الان داشتم می خواندم که در اوایل کارش، هنرمند پل راکر یک نمایشگاه در ماه برنامه ریزی کرده بود – احتمالاً برای ایجاد حرکت و داشتن این ضرب الاجل ها. یک در ماه! این فداکاری است!
برای مثال، کلاسها، قسمتهای پادکست و رویدادها را بدون برنامهریزی برای همه جزئیات برنامهریزی میکنم، زیرا میدانم که ضربالاجل من را به اتمام میرساند.
اما ما همچنین باید مراقب باشیم که با تعهدات زیاد در برنامه شما چه اتفاقی می افتد. رگبار دائمی ضربالاجلهای قریبالوقوع نمایشها، شما را خسته میکند، و مهم است که توجه داشته باشید که برنامههای پرمشغله به همه نمیانجامد. برای برخی افراد داشتن تعهدات بیش از حد زیاد است. اگر این شما هستید، در بعضی مواقع، تانکرها را می بندید، می بندید و در وضعیت جنینی در کف استودیو خود حلقه می زنید.
ما باید تعهدات خود را به نوعی بررسی کنیم.
این من را به چیزی که فکر میکنم بزرگترین راز انجام کارها است میرساند: مسئولیتپذیری – هم داخلی و هم خارجی.